زمان تقریبی مطالعه: 44 دقیقه
 

قوم تاجیک





تاجیک، نام قومی مسلمان و فارسی زبان، از اقوام آریایی هستند. تاجیکان از کهن‌ترین ساکنان بومی آسیای مرکزی و افغانستان بوده‌اند و امروزه افزون بر این مناطق، در ایران، پاکستان، شمال هندوستان و ‌در ناحیۀ ‌سین‌کیانگ چین نیز ‌به ‌سر ‌می‌بـرند.
[۱] تاجیکان در مسیر تاریخ، ص۷۳، بارتولد، ولادیمیر، تاجیکان، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
[۲] عمرزاده، محسن، سرحد تاجیک زبان تاجیک است، ج۱، ص۲۶۲، (هم‌).
[۳] عمرزاده، محسن، سرحد تاجیک زبان تاجیک است، ج۱، ص۲۶۸، (هم‌).
[۴] افشار، ایرج، مقدمه‌ای بر شناخت قوم تاجیک، ج۱، ص۸۲-۸۴، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
[۵] دیوانه‌قل، علی، تاجیک، ج۱، ص۱۸۹، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
[۶] میراحمدی، مریم، قوم تاجیک و فرهنگ تاجیکی در آسیای مرکزی، ج۱، ص۲۳۸، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
[۷] سیدی، مهدی، تاجیک‌ها و تاجیکستان تا حملۀ مغول، ج۱، ص۳۰۵، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
[۸] همام، تاجیک‌ها، ج۱، ص۸۹-۹۰، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
[۹] سجادیه، محمدعلی، بازهم تات و تاجیک، ج۱، ص۱۸۱، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).



۱ - معنای تاجیک



برخی ‌نام «تاجیک» را از قبیله‌ای به نام «تاج» گرفته‌اند‌.
[۱۰] داعی‌الاسلام، محمدعلی، ذیل «تاجیک»، فرهنگ نظام، حیدرآباد دکن، ۱۳۴۸- ۱۳۵۸ق.
[۱۱] ذهنی، تورقـل، کلمۀ تاجیک در آثار‌ گذشتگان، ج۱، ص۲۱۶، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
[۱۲] صدیقی، ‌جلال‌الدین، تاجیکان، ج۱، ص۲۲۹، تاجیـکان در مسیر تاریخ (هم‌).
[۱۳] عینی، صدرالدین، معنی کلمۀ تاجیک، ج۱، ص۴۱-۴۲، (هم‌).
[۱۴] یعقوب‌شاه، یوسف‌شاه، تاریخ شکل‌گیری تمدن تاجیکان، ج۱، ص۲۱۲-۲۱۳، به کوشش اردمهر و شکورزاده، میرزا، ایران شناخت، تهران، ۱۳۷۶ش، شم‌ ۶، ۷.
(جم‌ : منسوب به تاج به معنای افسر، دیهیم، کلاه کیانی) و برخی تاج را صورت مقلوب واژۀ «جـات» دانستـه‌اند.
[۱۵] سجادیه، محمدعلی، بازهم تات و تاجیک، ج۱، ص۱۷۷، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
همچنین «تاجیک» همـان آریـایی و ‌پـاک و ‌نجیب و اصیـل‌زاده و میهمان‌نـواز‌ معنا‌ می‌دهد.
[۱۶] یعقوب‌شاه، یوسف‌شاه، تاریخ شکل‌گیری تمدن تاجیکان، ج۱، ص۲۱۸-۲۲۰، به کوشش اردمهر و شکورزاده، میرزا، ایران شناخت، تهران، ۱۳۷۶ش، شم‌ ۶، ۷.

در متون پهلوی واژۀ «تاژیکان»، به معنای «عرب» آمده است: «که ما چه دیدیم از دشت تاژیکان» و «بیاوریم کین تاژیکان» (در قطعه شعر مربوط به بهرام ورجاوند، نک‌ :
[۱۷] متون پهلوی، به کوشش جاماسپ آسانا، ج۱، ص۱۶۰-۱۶۱، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۱۸] بهار، مهرداد، پژوهشی در اساطیر ایران، ج۱، ص۱۶۱، تهران، ۱۳۶۲ش.
) و بـاز از آمدنِ تاژیکان به ایرانشهر و رواج بخشیدن ایشان دُش‌دینی و دُش‌خواهی را
[۱۹] بندهش، به کوشش بهار، مهرداد، ج۱، ص۳۱، تهران، ۱۳۶۹ش.
سبئوس، تاریخ نگار ارمنی، نیز واژۀ تاجیک را همه جا به معنی «عرب، اعراب» آورده است.
[۲۰] Sebeos، Storia، Verona، ۱۹۹۹.
[۲۱] مسلمانیان قبادیانی، رحیم، تاجیکان در تاریخ، ج۱، ص۱۳، تهران، ۱۳۸۳ش.
[۲۲] تاجیکان در مسیر تاریخ، ص۵۴، بارتولد، ولادیمیر، تاجیکان، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).

تاژیک و تاجیک به معانی‌ گوناگون ضد و نقیض دیگری هم آمده است، مانند کودک عرب؛ قبیله‌ای از قبایل عرب؛
[۲۳] «زبان، پیوند اصل‌ها و نسل‌ها»، نامۀ پارسی، تهران، ۱۳۷۵ش، س۱، شم‌ ۱.
طایفۀ غیرعرب، ترک و تبعۀ ترک و طایفۀ غیر ترک.
[۲۴] تبریزی، محمدحسین بن خلف، برهان قاطع، به کوشش محمدمعین، تهران، ۱۳۳۰ش.
[۲۵] نفیسی، علی‌اکبر، فرهنگ، ذیل تاجیک، تهران، ۱۳۴۸ش.
[۲۶] رامپوری، محمد، غیاث‌اللغات، ج۱، ص۱۸۳، به کوشش منصور ثروت، تهران، ۱۳۷۵ش.
[۲۷] دایرة‌المعارف فارسی، ج۱، ص۵۹۱.
[۲۸] میراحمدی، مریم، قوم تاجیک و فرهنگ تاجیکی در آسیای مرکزی، ج۱، ص۲۳۷، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).


۲ - ریشه تاجیک



برخی تاجیک را قومی از اقوام مغول پنداشته‌اند، در صورتی که مغولان غیر خود را تاجیک می‌نامیدند
[۲۹] آقه‌باش قاجار، عبدالقادر خان، در تحقیق لفظ تاجیک، ج۱، ص۲۷۱-۲۷۲، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
[۳۰] بارتولد، ولادیمیر، تاجیکان، ص۶۱، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
و پان‌ترکیست‌ها، مسلمانان شیعۀ شهر بخارا را فارس ـ تاجیک و سنی‌های بخارا و اطراف آن را ازبک می‌خواندند؛ از این‌رو، بیشتر تاجیکان بخارا را ازبک می‌دانستند.
[۳۱] محیی‌الدینف، عبدالقادر، «مردم شهر و اطراف بخارا تاجیک‌اند؟یا ازبک؟»، ج۱، ص۳۷۵، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
[۳۲] اکرامی، جلال، بخارا شریف بود، ج۱، ص۳۶۲، و شریف می‌ماند، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).

برخی نیز تاجیک را از ریشۀ «تات» و قومی آریایی،
[۳۳] افشار، ایرج، مقدمه‌ای بر شناخت قوم تاجیک، ج۱، ص۸۱، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
[۳۴] محیط طباطبایی، محمد، دربارۀ لفظ تاجیک و تات، ج۱، ص۱۰۸، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
[۳۵] دبیرسیاقی، محمد، تات و تاجیک و تازیک، ج۱، ص۱۱۸، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
[۳۶] بارتولد، ولادیمیر، تاجیکان، ص۵۹، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
و برخی هم آمیزه‌ای از قوم عرب و ایرانی، بعد از تسخیر ایران به وسیلۀ مسلمانان عرب می‌دانند. (
[۳۷] کارلس، هیو، تاجیک‌های‌درۀ پنجشیر جبال هندوکش، ج۱، ص۱۵۵، ترجمۀ حسن مسعودی، مجلۀمردم‌شناسی، تهران، ۱۳۵۵ش، س۱، شم‌ ۴-۵.
[۳۸] نفیسی، سعید، تاریخ ملت تاجیک، ج۱، ص۱۳۶، پیام نوین، شم‌ ۱۱، ۱۲.
[۳۹] Field، H، ج۱، ص۱۳۴، Contributions to the Anthropology of Iran، Chicago، ۱۹۳۹.
که تاجیک‌ها را از نسل عرب‌هایی می‌داند که در اوایل دورۀ مسیحیت یمن را ترک کرده، به شمال رفتند) سرزمین تاجیک، در سدۀ ۶ م یکی‌از بخش‌های‌ مهم امپراتوری هخامنشیان بود. به نوشتۀ سوندرمان سغدیان عرب‌ها را «تاژیک» می‌گفته‌اند،
[۴۰] فرای، ریچارد، عصر زرین فرهنگ ایران، ج۱، ص۱۱۳، ترجمۀ مسعود رجب نیا، تهران، ۱۳۵۸ش.
اما او خود «تاجیک‌ها» را مانویانی دانسته‌ است که به فارسی نو صحبت می‌کنند، و از سدۀ ۳ق/ ۹م ادبیات مانوی برجسته‌ای به فارسی نو پدید آورده‌اند.
[۴۱] سوندرمان، ورنر، یک گواهی کهن دربارۀ نام تاجیکان، ج۱، ص۵۶، ترجمۀ فریدون مجلسی، هستی (فصلنامه)، زمستان ۱۳۷۹ش.
[۴۲] سوندرمان، ورنر، یک گواهی کهن دربارۀ نام تاجیکان، ج۱، ص۵۷، ترجمۀ فریدون مجلسی، هستی (فصلنامه)، زمستان ۱۳۷۹ش.

در سالنامه‌های چینی سدۀ ۲م، از قومی به نام‌های هماهنگ «ته آجی» و «تائوچی» یاد شده‌ است که احتمال‌ قوی می‌رود، ‌ صورت‌ پیشین‌ «تاجیک» ‌ در‌ زبان‌ چینی‌ها‌ باشد‌.
[۴۳] مسلمانیان قبادیانی، رحیم، تاجیکان در تاریخ، ج۱، ص‌۱۷، تهران، ۱۳۸۳ش.
‌ ‌
[۴۴] سجادیه، محمدعلی، بازهم تات و تاجیک، ج۱، ص۱۷۹، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
تبتی‌ها‌ برای ‌واژۀ‌ تاجیک‌ این‌ صورت‌ها‌ را ‌آورده‌اند: gzigs-‌، stag-gzig، rta-mjug، stag-bzhi،. rtag ta-zig
[۴۵] Kuznetsov، B I، ج۱، ص۴۵، DrevniĮ Iran i Tibet، Saint Peterzburg، ۱۹۹۸.
بنابر گزارش نویسنده‌ای چینی در کتاب خود (تألیف: ۶۹۴م)، ساکنان تخارستان را که در سدۀ ۱ ق‌م می‌زیسته‌اند، «داشی» می‌گفته‌اند که یقیناً تاجیکِ امروزه‌اند.
[۴۶] Ne’matov، N، ج۱، ص۲۴۱-۲۴۲، Davlati Somoniēn tojikon dar asrhai ۹ va lo، Dushanbe، ۱۹۸۹.
[۴۷] مسلمانیان قبادیانی، رحیم، تاجیکان در تاریخ، ج۱، ص۱۸، تهران، ۱۳۸۳ش.
به گفتـۀ تورسان‌زاده، نام تاجیـک از آغاز پیدایش بر همۀ پارسی‌گویان‌ عجم به‌کار رفته است.
[۴۸] تورسان‌زاده، اکبر، زبان، پیوند اصل‌ها و نسل‌ها، ج۱، ص۶۰، نامۀ پارسی، تهران، ۱۳۷۵ش، س۱، شم‌ ۱.
[۴۹] جاوید، عبدالحمید، سخنی چند دربارۀ تاجیک‌ها، ج۱، ص۲۰۲، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌ ‌).

محیط طباطبایی با توجه به ابهام و تعقید کلمۀ تاجیک باور دارد که این کلمه صفتی برای ایرانی فارسی زبان بوده، و بر غیر ایرانی اطلاق نمی‌شده است و تاجیک‌ها از قبیلۀ «طی» عرب نبوده‌اند و در اسناد کهنه و نو یافتۀ ختنی در سدۀ ۴ ق صورت «تژیک» آمده است. (
[۵۰] محیط طباطبایی، محمد، دربارۀ لفظ تاجیک و تات، ج۱، ص۱۰۴، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
[۵۱] محیط طباطبایی، محمد، دربارۀ لفظ تاجیک و تات، ج۱، ص۱۰۸، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
[۵۲] محیط طباطبایی، محمد، دربارۀ لفظ تاجیک و تات، ج۱، ص۱۱۳، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
[۵۳] یعقوب‌شاه، یوسف‌شاه، تاریخ شکل‌گیری تمدن تاجیکان، ج۱، ص۲۴۲، به کوشش اردمهر و شکورزاده، میرزا، ایران شناخت، تهران، ۱۳۷۶ش، شم‌ ۶، ۷.
که تاجیک‌ها را قومی آریایی نژاد خوانده، و بر این‌باور است که‌ تاجیک نام جدید‌ نژادی تمام‌ آریایی و فارسی زبان‌ است)
در دیوان لغات الترک نیز کلمۀ «تَژک» به معنای تاجیک آمده است.
[۵۴] کاشغری، محمود، دیوان لغات الترک، ج۱، ص۴۶۶، ترجمۀ دبیرسیاقی، محمد، تهران، ۱۳۷۵ش.
[۵۵] دبیرسیاقی، محمد، تات و تاجیک و تازیک، ج۱، ص۱۵۲، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
داعی‌الاسلام در فرهنگ نظام،
[۵۶] داعی‌الاسلام، محمدعلی، ذیل تاجیک، فرهنگ نظام، حیدرآباد دکن، ۱۳۴۸- ۱۳۵۸ق.
تاجیک را نسل ایرانی و فارسی زبان، و این نام را مبدل «تازیک» دانسته، و از نسل تازی (عرب) بودن و در میان عجم بزرگ شدن تاجیک‌ها را صحیح ندانسته است و می‌گوید: تاجیک در افغانستان و ترکستان به فارسی زبانان در مقابل «ترک» گفته می‌شود (برای تلفظ تازیک به‌جای تاجیک، نک‌
[۵۷] یعقوب‌شاه، یوسف‌شاه، تاریخ شکل‌گیری تمدن تاجیکان، ج۱، ص۲۳۵-۲۳۶، به کوشش اردمهر و شکورزاده، میرزا، ایران شناخت، تهران، ۱۳۷۶ش، شم‌ ۶، ۷.
)
در آسیای مرکزی به عرب‌های ساکن در بخارا، سمرقند، نسف، ترمذ، کولاب و قبادیان که از بازماندگان عرب‌هایی هستند که در عهد کهن‌آمده، و در آنجاها ماندگار شده‌اند، تاجیک نمی‌گویند. به گفتۀ سمعانی عرب‌های قبادیان از عرب‌های قبیلۀ تمیم بوده‌اند.
[۵۸] سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۴، ص۴۴۰، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
اینها امروزه هم خود را عرب می‌دانند، اگر چه زبان مادری خود را فراموش کرده، و مانند تاجیک‌ها دری‌ گفتار شده‌اند و از عرب‌های بخارا فقط بخشی تا آغاز سدۀ ۱۴ش/۲۰م زبان مادری خود را حفظ کرده‌ بودند
[۵۹] نسیم، محمد، روابط تاریخی و فرهنگی عرب‌های افغانستان با عرب‌های ماوراء‌النهر، ج۱، ص۱۶۹، ایران شناخت، تهران، ۱۳۷۸ش، شم‌ ۱۲.
طبق رسوم عرب‌های آسیـای مرکـزی، پسران‌ عرب حق‌ ازدواج با دختران‌ تاجیک را داشتند، ‌اما پسران‌ تاجیک‌ نمی‌توانستند با دختران‌ عرب‌ ازدواج کنند‌.
[۶۰] یادداشت‌های مؤلف.

کسروی به نقل از حمدالله مستوفی از بومیان فارسی زبان آذربایجان با نام «تاجیکان» یاد می‌کند.
[۶۱] کسروی، احمد، آذری یا زبان باستان آذربایگان، ج۱، ص۳۹-۴۱، زبان فارسی در آذربایجان، به کوشش افشار، ایرج، تهران، ۱۳۶۸ش، ج ۱.
[۶۲] شکورزاده، میرزا، مقدمه بر (بیشتری در سوی تاجیکان می‌بودۀ) کسروی، احمد، ج۱، ص۱۵۹، تاجیکان، آریایی‌ها و فلات ایران، تهران، ۱۳۸۰ش.
و مینوی بر این باور است که مراد از تاجیک (تاژیک و تازیک) در کتب فارسی، اتباع و ساکنان ایرانی مناطق ایرانی‌نشین بوده، و این نامی است که ترکان بر ایرانیان گذاشته‌اند.
[۶۳] مینوی، مجتبی، ترک و تازیک در عصر بیهقی، ج۱، ص۱۵۸، تاجیکان، آریایی‌ها و فلات ایران، به کوشش شکورزاده، میرزا، تهران، ۱۳۸۰ش.
[۶۴] دبیرسیاقی، محمد، تات و تاجیک و تازیک، ج۱، ص۱۱۸، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).


۳ - روند تشکل قوم تاجیک



روند تشکل قوم تاجیک در ۳مرحلۀ تاریخی، و ۳منطقۀ جغرافیایی صورت گرفته است:
نخست، در دورۀ ساسانیان (‌۲۲۶- ۶۵۲ م) در شمال‌شرقی خراسان.
دوم، در سده‌های ۱ و ۲ق/۷ و ۸م در ماوراء‌النهر.
سوم، در عهد سامانیان (۲۶۱- ۳۸۹ق/۸۷۵- ۹۹۹م) در قلمرو‌ دولت بخارا.
[۶۵] Ne’matov، N، Davlati Somoniēn tojikon dar asrhai ۹ va lo، Dushanbe، ۱۹۸۹.

ترکیب قومی تاجیکان در هزارۀ ۱ق‌م عبارت بوده است از سغدی‌ها (وادی زرافشان، قشقه دریا، حاشیه و میانۀ سیردریا)، باختری‌ها (حاشیۀ سرگه و میانۀ جیحون)، فرغانی‌ها (وادی فرغانه)، سارت‌ها (کنار سیردریا، خوارزم)، سکایی‌های صحرایی (آسیای میانه، نواحی کوهستان تیان شان، آلای و پامیر)، مرغیانی‌ها و پارت‌ها که با زبان‌های باستانی ایرانی‌ گفت‌و‌گو می‌کردند.
[۶۷] میراحمدی، مریم، قوم تاجیک و فرهنگ تاجیکی در آسیای مرکزی، ج۱، ص۲۴۱-۲۴۲، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
[۶۸] غفورف، باباجان، تاجیکان، ج۱، ص۳۰-۳۱، به کوشش احرار مختارف، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۶۹] غفورف، باباجان، تاجیکان، ج۱، ص۵۷۲، به کوشش احرار مختارف، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۷۰] بطلمیوس، جغرافیا، ج۱، ص۲۰۷، چ تصویری، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
[۷۱] جاوید، عبدالحمید، سخنی چند دربارۀ تاجیک‌ها، ج۱، ص۱۹۳-۱۹۴، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌ ‌).

در اسناد تورفان که حاوی سرودهای مانوی و متعلق به هزار سال پیش است، کلمۀ تجگنی۳ آمده که صفتی است مشتق از نام تاژ‌یگ (تاجیک) که معرف سخنگویان به زبان فارسی نوین بوده است.
[۷۲] سوندرمان، ورنر، یک گواهی کهن دربارۀ نام تاجیکان، ج۱، ص۴۸- ۴۹، ترجمۀ فریدون مجلسی، هستی (فصلنامه)، زمستان ۱۳۷۹ش.
[۷۳] سوندرمان، ورنر، یک گواهی کهن دربارۀ نام تاجیکان، ج۱، ص۵۷، ترجمۀ فریدون مجلسی، هستی (فصلنامه)، زمستان ۱۳۷۹ش.

علی‌شیر نـوایی و بابر، تاجیکان هرات و فرغانه را «سارت» گفته‌اند.
[۷۴] بارتولد، ولادیمیر، تاجیکان، ص۶۲-۶۵، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
[۷۵] مسلمانیان قبادیانی، رحیم، تاجیکان در تاریخ، ج۱، ص۳۲، تهران، ۱۳۸۳ش.

اصطلاح‌ «سارت» ‌در زمان‌ تیموریان‌ (۷۷۱-۹۱۶ق/ ۱۳۶۹-۱۵۱۰م) کاربرد بیشتری‌ داشتـه، و مترادفِ تاجیک بوده است.
[۷۶] میراحمدی، مریم، قوم تاجیک و فرهنگ تاجیکی در آسیای مرکزی، ج۱، ص۵۹، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
[۷۷] همام، تاجیک‌ها، ج۱، ص۹۱، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
[۷۸] جاوید، عبدالحمید، سخنی چند دربارۀ تاجیک‌ها، ج۱، ص۲۰۴، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌ ‌).
[۷۹] Masov، R، ج۱، ص۱۳۸، Taºkhi Tojikon bo Mūhri (komilan sirrī)، Dushanbe، ۱۹۹۶.
شمار بسیاری از سارت‌ها زبان خود را به ترکی عوض کرده‌اند.
[۸۰] Masov، R، ج۱، ص۱۳۸، Taºkhi Tojikon bo Mūhri (komilan sirrī)، Dushanbe، ۱۹۹۶.

کهن‌ترین منبعی که از حضور تاجیکان در قلب آسیای مرکزی خبر می‌دهد، تواریخ هرودت (سدۀ ۵ ق‌م) است. وی دوبار از تاجیکان به صورت «دادیکه» و «دادیکس» نام برده است و در بخش هفتم کتابش در شرح میزان مالیات هر یک از اقوام به طایفۀ دادیکه،
[۸۱] هرودت، تواریخ، ج۱، ص۲۲۳، ترجمۀ ع وحید مازندرانی، تهران، ۱۳۶۸ش.
و هنگام سخن از پوشاک اقوام، به پوشاک سغدی‌ها و دادیکس‌ها اشاره می‌کند و می‌نویسد آن‌ها با «قبای چرمی و قداره و تیرکمان و نیزۀ مادی مسلح، و از لحاظ لباس درخشان رنگین خود و چکمه‌ای که تا زانو می‌رسیده، کاملاً برجسته بودند».
[۸۲] هرودت، تواریخ، ج۱، ص۳۷۶، ترجمۀ ع وحید مازندرانی، تهران، ۱۳۶۸ش.

به گفتۀ پیرنیا دادیک یا دادیکس‌ها پیشینیان تاجیک‌های قرون بعد بوده‌اند که اکنون هم در بخارا و حدود آن سکنا دارند.
[۸۳] پیرنیا، حسن، ایران باستان، ج۱، ص۷۳۳، تهران، ۱۳۶۹ش.
[۸۴] لغت‌نامۀ دهخدا، ذیل دادی‌کس.
واژۀ دادیک از دوبخش «داد» بـه معنای عدالت و «ـ یک» īk ـ پسونـد، ترکیب یافته است. با این پسوند امروزه هم واژ‌ه‌های بسیاری در زبان تاجیک کاربرد دارند، مانند خندانیک، گریانیک، لغژانیک، چسپانیک؛ پسوند-īk در شکل کوتاه نیز می‌آید: تاجکِ گردون‌کش، لشکرشکن.
[۸۵] دهلوی، امیرخسرو، قران السعدین، ج۱، ص۶۲، اسلام آباد، ۱۳۵۵ش.
[۸۶] یعقوب‌شاه، یوسف‌شاه، تاریخ شکل‌گیری تمدن تاجیکان، ج۱، ص۲۳۰، به کوشش اردمهر و شکورزاده، میرزا، ایران شناخت، تهران، ۱۳۷۶ش، شم‌ ۶، ۷.
در شمار قبیله‌های ‌تاجیکانی‌ که در سیستان‌ به ‌سر می‌برند و نام‌ باستانی ‌خود را‌ حفظ کرده‌اند، ‌قبیلۀ «دادی» نیز هست‌.
[۸۷] Tadzhikskaya sovetskaya ēntsiklopediya، Dushanbe، ج۲، ص۲۳، ۱۹۸۰.

امیرشاهی دادیک را به عنوان «تاجیک» قبول ندارد و می‌گوید: این واژه به معنای پشتون است که در پاکتیکا زندگی می‌کردند.
[۸۸] مسلمانیان قبادیانی، رحیم، تاجیکان در تاریخ، ج۱، ص۱۶، تهران، ۱۳۸۳ش.

در اوستا واژه‌های «دا»، «دات» و «داته» به معنی داده، دادن، بخشیدن، دانستن، اندیشیدن، دادگری و داوری کردن آمده است.
[۸۹] بهرامی، احسان، فرهنگ واژه‌های اوستایی، ج۲، ص۷۱۲، تهران، ۱۳۶۹ش.
[۹۰] بهرامی، احسان، فرهنگ واژه‌های اوستایی، ج۲، ص۷۱۹، تهران، ۱۳۶۹ش.
[۹۱] بهرامی، احسان، فرهنگ واژه‌های اوستایی، ج۲، ص۷۲۰، تهران، ۱۳۶۹ش.
[۹۲] بهرامی، احسان، فرهنگ واژه‌های اوستایی، ج۲، ص۷۲۴، تهران، ۱۳۶۹ش.
[۹۳] سجادیه، محمدعلی، بازهم تات و تاجیک، ج۱، ص۱۷۸، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
این واژه‌ها احتمالاً با واژۀ تاجیک ارتباط دارند. اهوره‌مزدا گفته است: «نخستین‌ سرزمین و‌ کشـور نیـکی‌که‌ من ــ اهوره‌مزدا ــ‌آفریدم»، «‌ایران ویج» بود، بر کنارۀ رودِ «دایتیا» ی نیک».
[۹۴] اوستا، به کوشش جلیل دوستخواه، ج۱، ص۶۵۹، تهران، ۱۳۷۰ش.
دایتیا به یقین با واژۀ تاجیک و تات هم‌ریشه است. (
[۹۵] سجادیه، محمدعلی، بازهم تات و تاجیک، ج۱، ص۱۷۷، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
برای ایران‌ویج، نک‌
[۹۶] تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ج۱، ص۳۵، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، ۱۳۷۶ش.
)
قومی را هم که با نام «تور» (سکاییان) در آسیای مرکزی به سر می‌برده‌اند، از نیاکان تاجیک دانسته‌اند.
[۹۷] یعقوب‌شاه، یوسف‌شاه، تاریخ شکل‌گیری تمدن تاجیکان، ج۱، ص۲۱۷، به کوشش اردمهر و شکورزاده، میرزا، ایران شناخت، تهران، ۱۳۷۶ش، شم‌ ۶، ۷.
[۹۸] معین، محمد، تعلیقات بر برهان قاطع (هم‌)، ج۱، ص۵۳۰- ۵۳۱.

در بخش‌هایی از آسیای مرکزی دولت‌هایی بر سر کار بودند که تاجیک به شمار می‌رفتند، مانند غوریان (سده‌های ۴-۶ق/۱۰-۱۲م) در افغانستان، کَرْت‌ها (سده‌های ۷- ۸ق‌/۱۳-۱۴م) در هرات، سربداران (۷۳۷- ۷۸۸ق/۱۳۳۷-۱۳۸۶م) در سمرقند و دولت تاجیک درواز و وَنْج (تا سدۀ ۱۳ق/ ۱۹م) در‌ شرق تاجیکستان کنونی. ‌
[۹۹] مسلمانیان قبادیانی، رحیم، تاجیکان در تاریخ، ج۱، ص۲۹، تهران، ۱۳۸۳ش.


۴ - سهم اقوام در تشکل قوم تاجیک



در تشکل قوم تاجیک بسیاری از اقوام، از جمله کوشانیان، تخاریان، ترک‌ها و عرب‌هایی که از روزگار کهن به آسیای مرکزی رفته، و ماندگار شده بودند، سهم داشته‌اند؛ همچنین قوم‌های دیگری نیز مانند قلچه‌ای پامیر، پشه‌ای‌ها، آرمولی‌ها نیز در شکل‌بندی این قوم حضور داشته‌اند.
[۱۰۰] Boboev، Q I S، ج۱، ص۴۹، Taºrikhi khalqi tojik (Dasturi taªlim)، Dushanbe، ۱۹۹۸.
[۱۰۱] جاوید، عبدالحمید، سخنی چند دربارۀ تاجیک‌ها، ج۱، ص۱۹۷، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌ ‌).
هم مرز بودن سرزمین‌های این اقوام و داد و ستدهای اقتصادی آن‌ها، قرار داشتن در مسیر جادۀ ابریشم و مشترکات فرهنگی زمینۀ این تشکل قومی به نام تاجیک را فراهم آورد
[۱۰۲] Ne’matov، N، ج۱، ص۴۴، Davlati Somoniēn tojikon dar asrhai ۹ va lo، Dushanbe، ۱۹۸۹.
[۱۰۳] غفورف، باباجان، تاجیکان، ج۱، ص۵۷۲، به کوشش احرار مختارف، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۱۰۴] رضا، عنایت‌الله، نقش ایران در جادۀ ابریشم تا پایان عهد ساسانی، ج۱، ص۲۰۱، ایران شناخت، تهران، ۱۳۷۶ش، شم‌ ۵.
[۱۰۵] قریب، ‌بدرالزمان، سغدی‌ها و جادۀ ابریشم، ج۱، ص۲۴۷، ایران شناخت، تهران، ۱۳۷۶ش، شم‌ ۵.

مرکزهای فرهنگی بخارا، سمرقند، بلخ، مرو، نیشابور، هرات، خجند، اخسیکت، پنجیکت، هُلبَک و ترمذ در تشکل قومی و زبانی تاجیکان نیز نقشی مهم داشته‌اند.
[۱۰۶] بارتولد، ولادیمیر، دربارۀ فرهنگ آریایی‌های آسیای مرکزی، ج۱، ص۱۷، تاجیکان، آریایی‌ها و فلات ایران، به‌ کوشش شکورزاده، میرزا، تهران، ۱۳۸۰ش.
(امیران سامانی در حفظ استقلال قوم و زبان فارسی‌ دری کوشیـدند، سامانیان ‌فرهنگ را ابزاری سودمند ‌در نگهداشت‌ قومیت‌ می‌دانستند. تا آنجا که گفته‌اند: اگر در زمان سامانیان زبان فارسی دری نوین، زبان گفتار و نوشتار مردم نمی‌شد، ایرانیان عرب‌زبان می‌شدند.)
[۱۰۷] مسلمانیان قبادیانی، رحیم، تاجیکان در تاریخ، ج۱، ص۳۵-۴۲، تهران، ۱۳۸۳ش.


۴.۱ - درصد اقوام تاجیک


از تاجیکان آسیای مرکزی۴۰٪ در تاجیکستان و ازبکستان به سر می‌برند، و ۶۰٪ باقی مانده مقیم افغانستان هستند (۴۵٪ جمعیت افغانستان تاجیک‌اند،
[۱۰۸] سعدی‌زادۀ سمرقندی، سعید، از تاریخ سیاسی تاجیکان افغانستان، ج۱، ص۲۸۸، تاجیکان، آریایی‌ها و فلات ایران، به کوشش شکورزاده، میرزا، تهران، ۱۳۸۰ش.
[۱۰۹] سعدی‌زادۀ سمرقندی، سعید، از تاریخ سیاسی تاجیکان افغانستان، ج۱، ص۳۳۲-۳۳۳، تاجیکان، آریایی‌ها و فلات ایران، به کوشش شکورزاده، میرزا، تهران، ۱۳۸۰ش.
) مرکز عمدۀ جمعیت تاجیک‌ها در افغانستان، شامل دشت کوه دامن در شمال کابل، درۀ پنجشیر و بدخشان است.
[۱۱۰] کارلس، هیو، تاجیک‌های‌درۀ پنجشیر جبال هندوکش، ج۱، ص۱۵۶، ترجمۀ حسن مسعودی، مجلۀمردم‌شناسی، تهران، ۱۳۵۵ش، س۱، شم‌ ۴-۵.
تاجیکان افغانستان در دو سوی مرز ایران و افغانستان به پارسیوان یا فارسیبان، و در شرق و جنوب افغانستان به نام دهقان و دهوار مشهورند. رابینو بیشترین اهالی ناحیۀ غربی استراباد را تاجیک‌ می‌داند.
[۱۱۲] رابینو، ه‌ ل، مازندران و استراباد، ج۱، ص۱۱۰، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، ۱۳۳۶ش.

در ایران امروز تاجیکان بیش‌تر در سیستان، بلوچستان، کرمان، یزد و استراباد به‌سر می‌برند.
[۱۱۳] افشار، ایرج، مقدمه‌ای بر شناخت قوم تاجیک، ج۱، ص۸۲- ۸۳، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
[۱۱۴] Field، H، ج۱، ص۱۴۱، Contributions to the Anthropology of Iran، Chicago، ۱۹۳۹.
پژوهشگران ایرانی تاجیک شمار‌ تاجیکان جهان را حدود ۱۸ میلیون تن تخمین زده‌اند.
[۱۱۵] Sharifov، H، ج۱، ص۱۳، Tojikoni burunmarzī، Khujand، ۱۹۹۹.
در افغانستان حدود ۸ میلیون دری زبان شامل تاجیک‌ها و هزاره‌ها زندگی می‌کنند. شهر کابل از قدیم تاجیک‌نشین‌ بوده، و طبق آمار ۱۳۵۷ش/ ۱۹۷۸م از ۰۰۰‘۳۰۰‘۱ تن جمعیت آن ۷۴۴ هزار تن (۵۷٪ جمعیت) تاجیک بوده است.
[۱۱۶] نظرف، حق نظر، مقام تاجیکان در تاریخ افغانستان، ج۱، ص۶-۷، دوشنبه، ۱۹۹۹م.

بنابر آماری که دو‌پری داده است، حدود ۰۰۰، ۵۰۰‘ ۳ تاجیک در شمال و شمال شرقی افغانستان، ۰۰۰‘۱۰۰‘ ۳ در اتحاد جماهیر شوروی سابق و حدود ۲۸هزار تن نیز طبق گزارش‌ها در ترکستان چین زندگی می‌کردند.
[۱۱۷] Dupree، L، ج۲، ص۷۳۹،» Tajik «، Muslim Peoples، ed R V Weekes، Westport، ۱۹۸۴.


۴.۲ - استقلال تاجیک‌ها


تا ۶۰۰ سال پس از یورش تاتار، تاجیک‌ها نتوانستند استقلال یابند و سرنوشت خود را به دست گیرند و سرانجام، سرزمینشان از دو سوی به محاصره درآمد؛ از شمال، ارتش روسیۀ تزاری تا فرغانه پیش آمد و از جنوب، ارتش بریتانیا تا نواحی بلخ و ترمذ رسید.
[۱۱۸] سیدی، مهدی، نیمی ز ترکستان، ج۱، ص۱۹۵، نیمی ‌ز فرغانه، مشهد، ۱۳۷۱ش.
در ۱۲۹۹ش/۱۹۲۰م به موجب قانون اساسی جمهوری ترکستان، قرقیزها، ازبک‌ها و ترکمن‌ها از اقوام اصلی آن جمهوری شناخته شدند، اما تاجیک‌ها که در شمار نخستین ساکنان منطقه بودند، به شمار نیامدند و ذکری از آن‌ها نشد،
[۱۱۹] بارتولد، ولادیمیر، تاجیکان، ص۷۵، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
در حالی که جمعیت‌ تاجیک‌های آسیای مرکزی در ابتدای سدۀ ۲۰م (بر اساس آمار روزنامۀ زرافشان) به بیش از ۳ میلیون تن می‌رسید: ۰۰۰‘۱۰۰‘۲ تن در بخارا، ۷۵۰ هزار تن در ولایت سمرقند، ۴۰۰هزار تن در وادی فرغانه و شماری در نواحی دیگر.
[۱۲۰] شکوری، محمدجان، پاره‌ای از تاریخ تقسیمی که بازور تبر صورت گرفته، ج۱، ص۳۸۱، همان.
[۱۲۱] Masov، R، ج۱، ص۸۵، Taºkhi Tojikon bo Mūhri (komilan sirrī)، Dushanbe، ۱۹۹۶.
[۱۲۲] Bobokhonov، M، ج۱، ص۲۵۲، Taºkhi tojikoni jahon، Dushanbe، ۲۰۰۲.

در ۱۳۰۳ش/۱۹۲۴م جمهوری خودمختار تاجیکستان با جمعیتی کمتر از یک‌ چهارم تاجیک‌های منطقه (بدون حضور سرزمین‌های بخارا، سمرقند و خجند، و ده‌ها شهر تاجیک‌نشین) تشکیل شد. در حالی که در حدود سال۱۹۲۰م بجز ۵ یا ۶ خانوادۀ ازبک ترک‌زبان همۀ اهالی بخارا و ۹۰٪ مردم اطراف شهر تاجیک بودند.
[۱۲۳] محیی‌الدینف، عبدالقادر، «مردم شهر و اطراف بخارا تاجیک‌اند؟یا ازبک؟»، ج۱، ص۳۷۲-۳۷۳، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
تاجیکان شهر بخارا در دهۀ ۲۰ سدۀ بیستم، ۱۶۰هزار نفر بود که در ۱۹۷۹م به ۷۲۸‘۱۹ نفرکاهش یافت.
[۱۲۴] شکوری، محمدجان، گهواره‌های تاریخی و فرهنگی تاجیک، ج۱، ص۳۳، کیهان فرهنگی، تهران، ۱۳۷۲ش، س ۱۰، شم‌ ۸.
از ۳۲۶‘۳۵ نفر مردم شهر سمرقند در ۱۸۷۲م، ۶۲۲‘ ۳۳ تن (۹۵٪) تاجیک‌ مسلمان و باقی یهودی، و ۴ نفر هم ازبک بوده‌اند. با گذشت زمان، شمار تاجیکان به ۸۲٪ جمعیت کاهش یافته، و شمار ازبک‌ها افزوده گردیده است.
[۱۲۵] Shoeberlein،Engel، J، ج۱، ص۶۰،» Perspektivy stanovleniya… Uzbekov «، Vostok، Moscow، ۱۹۹۷، volIII.

تاجیکان سمرقند در ۱۹۱۶م، ۹۵۷‘۲۳۶ نفر بوده که در ۱۹۷۹م به ۵۵۷‘۸۶ نفر کاهش یافته است.
[۱۲۶] شکوری، محمدجان، گهواره‌های تاریخی و فرهنگی تاجیک، ج۱، ص۳۳، کیهان فرهنگی، تهران، ۱۳۷۲ش، س ۱۰، شم‌ ۸.
طبق آمار در ۱۳۶۸ش/ ۱۹۸۹م، ۳۷۲‘۲۱۵‘۴ تن تاجیک در شوروی بوده است: ۴۲۰‘۱۷۲‘ ۳ تن در تاجیکستان، ۵۶۰، ۹۳۳ تن در ازبکستان، ۲۰۸‘۳۸ تن در روسیه، ۵۱۸‘ ۳۳ تن‌در قرقیزستان، ‌و باقی در دیگر جمهوری‌ها.
[۱۲۷] Sharifov، H، ج۱، ص۴۸۵-۴۸۶، Tojikoni burunmarzī، Khujand، ۱۹۹۹.
از ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۵م، ‌بیش از دو میلیون ‌تاجیک مسلمان از ترکستان‌ به ‌افغانستان، ایران، ترکیه و اروپا فرار کردند. بیشتر این فراریان اهل فرهنگ بودند. روشن‌فکرانِ بازمانده در سال‌های ۱۹۳۷-۱۹۳۸م قتل عام و تبعید شدند؛ در زمان جنگ جهانی دوم، در حدود ۴۰ تن اهل قلـم بـه میـدان نبرد رفتند و ۴ فرزانۀ فرهنگی (از بهتـرین پژوهشگران، شاعران، ‌ داستان‌سرایان و قصه‌پردازان آن روزگار) لطف‌الله بزرگ‌زاده، حبیب یوسفی، حکیم کریم و عبدالشکور پیرمحمدزاده کشته شدند. بدین‌ترتیب، هویتِ تاجیکان بارها شکسته شد.
[۱۲۸] یادداشت‌های مؤلف.


۵ - مذهب تاجیک‌ها



تاجیک‌ها مسلمان و حنفی مذهب‌اند؛ شماری از تاجیک‌های پامیر، شیعۀ اسماعیلی هستند.
[۱۲۹] همام، تاجیک‌ها، ج۱، ص۹۴-۹۵، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
[۱۳۰] محیی‌الدینف، عبدالقادر، «مردم شهر و اطراف بخارا تاجیک‌اند؟یا ازبک؟»، ج۱، ص۳۷۵، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
ه‌ د، ۸/۷۰۱) تاجیکان توانسته‌اند اسلام را میان اقوام دیگر، از جمله «باشقردان»، ببرند و زنده کنند‌.
[۱۳۱] Sharifov، H، ج۱، ص۱۷۵، Tojikoni burunmarzī، Khujand، ۱۹۹۹.


۶ - خصایل تاجیک‌ها



آرامش، گشاده‌رویی، ادب، قدرشناسی، صلح دوستی و زیبایی زنان را از جمله خصایل تاجیک برشمرده‌اند. سعدی در وصف زیبایی زنان تاجیک می‌گوید: روی تاجیکانه‌ات‌ بنمای تا داغ حبش/آسمان بر چهرۀ ترکان یغمایی کشد.
[۱۳۲] سعدی، دیوان، ج۱، ص۴۳۲، به کوشش مظاهر مصفا، تهران، ۱۳۴۰ش.
(برای خصایل ظاهری و باطنی تاجیک، نک‌
[۱۳۳] Masov، R، ج۱، ص۱۲۵، Taºkhi Tojikon bo Mūhri (komilan sirrī)، Dushanbe، ۱۹۹۶.
[۱۳۴] سیدی، مهدی، نیمی ز ترکستان، ج۱، ص۱۹۴، نیمی ‌ز فرغانه، مشهد، ۱۳۷۱ش.
[۱۳۵] کیهان، مسعود، جغرافیای مفصل ایران، ج۱، ص۴۶، تهران، ۱۳۱۱ش.
[۱۳۶] نوبهار، عبدالغیاث، تاجیکان افغانستان، ج۱، ص۲۱۷-۲۲۳، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
[۱۳۷] پاشینو، سفرنامۀ ترکستان، ج۱، ص۲۹۳، ماوراء‌النهر، ترجمۀ مادروس داودخانف، به کوشش جمشید کیان‌فر، تهران، ۱۳۷۲ش.
[۱۳۸] توحدی، کلیم‌الله، حرکت تاریخی کرد به خراسان، ج۱، ص۱۹، مشهد، ۱۳۵۹ش.
[۱۳۹] نظرف، حق نظر، مقام تاجیکان در تاریخ افغانستان، ج۱، ص۹، دوشنبه، ۱۹۹۹م.
)
تاجیک‌ها به زادگاه خود عشق می‌ورزند و با آن پیوندی ناگسستنی دارند، بیشتر آن‌ها کشاورزند. روی زمین کار می‌کنند و می‌کوشند تا زمین‌های مرده را احیا و سرسبز سازند؛ در هر جایی که تاجیک زندگی می‌کند، آثار و بقایایی از کشاورزی و انواع گیاهانِ پُربار و ارزشمند دیده می‌شود؛ بر وفا کردن به عهد، داشتن روابط حسنه با مردم دیگر و حفظ روابط خویشاوندی و حسن معامله تأکید دارند.
[۱۴۰] نوبهار، عبدالغیاث، تاجیکان افغانستان، ج۱، ص۲۱۸-۲۲۳، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
این قوم توانسته است با سخت‌کوشی راهِ پیشرفت خود را، طی قرون هموار کند.
[۱۴۱] Masov، R، ج۱، ص۱۲۵، Taºkhi Tojikon bo Mūhri (komilan sirrī)، Dushanbe، ۱۹۹۶.
و هرگز هویت فرهنگی و زبانی خود را از دست ندهد.
[۱۴۲] صدیقی، ‌جلال‌الدین، تاجیکان، ج۱، ص۲۳۵، تاجیـکان در مسیر تاریخ (هم‌).
مردم بومی تاجیک شهرهای مختلف بیش‌تر به هراتی، کابلی، سیستانی، بدخشانی، بخاری، سمرقندی، خجندی و جز آن شهرت یافته‌اند و این شهرت هنوز هم بر جای و پایدار باقی‌ مانده است.
[۱۴۳] نظرف، حق نظر، مقام تاجیکان در تاریخ افغانستان، ج۱، ص۲۳، دوشنبه، ۱۹۹۹م.

تاجیکان کوهستانی را غَر، غَرچه، غلچه و غَرْچَگان نامیده‌اند. «غَر» به معنیِ «کوه» است؛ برخی از نویسندگان از «غرچستان سمرقند»،
[۱۴۴] بارتولد، ولادیمیر، تاجیکان، ص۵۷، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
[۱۴۵] میراحمدی، مریم، قوم تاجیک و فرهنگ تاجیکی در آسیای مرکزی، ج۱، ص۲۴۲، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
[۱۴۶] همام، تاجیک‌ها، ج۱، ص۹۳-۹۴، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
و فردوسی نیز از «در غرچستان» (غرچستان: کوهستان)، «شهِ غرچگان» و «غرچگان موبدان»،
[۱۴۷] فردوسی، شاهنامه، ج۵، ص۱۴۹، به کوشش برتلس و دیگران، مسکو، ۱۹۶۸م.
[۱۴۸] فردوسی، شاهنامه، ج۵، ص۲۴۵، به کوشش برتلس و دیگران، مسکو، ۱۹۶۸م.
[۱۴۹] فردوسی، شاهنامه، ج۷، ص۳۹۵، به کوشش برتلس و دیگران، مسکو، ۱۹۶۸م.
یاد کرده‌اند.

۷ - استقلال تاجیکستان



در پی‌تلاش و جان‌فشانی مردانی چون عبدالرحیم حاجی‌بایف، محیی‌الدینف، عبدالقادر، نصرالله مخدوم، عباس علی‌یف و نثار محمد، تاجیکستان در ۱۳۰۸ش/ ۱۹۲۹م به جمهوری مستقل در اتحاد شوروی سابق تبدیل شد. پس از آن عینی، غفورف و تورسون زاده توانستند اهداف دوراندیشانۀ سیاسی خود را در استقلال تاجیکستان از راه‌های فرهنگی عملی کنند و در بیداری و خودشناسی تاجیک‌ها گام بردارند. از جمله اقدامات فرهنگی در کارنامۀ این بزرگان تاجیک، آوردن شرح حال، آثار و اشعار شخصیت‌های ادبی جاودانۀ ایرانی، فردوسی، سعدی، عمرخیام، حافظ، جامی‌ و جز آن‌ها در کتاب‌های درسی تاجیکی، در هر۳‌مقطع: ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان بوده است.
[۱۵۰] یادداشت‌های مؤلف.


۸ - برتری‌جویی ازبک‌ها بر قوم تاجیک



در دورۀ بلشویک‌های روس، برتری‌جویی ازبک‌ها بر قوم تاجیک در آسیای مرکزی شدت یافت. نظام کمونیستی شوروی از سویی و ترکان عثمانی از سوی دیگر ازبک‌ها را تقویت کردند،
[۱۵۱] شکوری، محمدجان، پاره‌ای از تاریخ تقسیمی که بازور تبر صورت گرفته، ج۱، ص۳۸۰، همان.
[۱۵۲] شکورف، رستم، تاجیکان در خرابه زاد بزرگی، ج۱، ص۴۱۹-۴۲۰، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌ ‌).
تا آن‌جا که فطرت، عضو دفتر سیاسی کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست، پیشنهاد کرد: از کسانی که در ادارات به تاجیـکی صحبت می‌کنند، ۵۰ روبل جریمه گرفته شود.
[۱۵۳] شکوری، محمدجان، پاره‌ای از تاریخ تقسیمی که بازور تبر صورت گرفته، ج۱، ص۳۸۲، همان.

در زمان حکومت شوروی، با جدا کردن مرکزهای فرهنگی تاجیکی بخارا و سمرقند از جمهوری تاجیکستان و ضمیمه کردن آن به ازبکستان، هویت ملی تاجیکان لطمه خورد. با ترور برخی از روشن‌فکران تاجیک، تبدیلِ خط از فارسی به لاتین و از لاتین به سیریلیک، و تخریب مساجد و مدارس بـه دست بلشویک‌ها، نظام منسجم فرهنگی این قوم آسیب دید.
[۱۵۴] شکورف، رستم، تاجیکان در خرابه زاد بزرگی، ج۱، ص۴۱۵-۴۱۷، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌ ‌).
[۱۵۵] متین دوست، احمد، زبان‌های کنونی ایرانی در تاجیکستان، ج۱، ص۶۳، نامۀ پارسی، تابستان ۱۳۷۹‌ش، س۵، شم‌ ۲.
از دیگر‌ خرابکاری‌های پان ازبک‌ها در ازبکستان، پس از مرزبندی «تَبَرتقسیم»، اجبار کردن تاجیک‌ها در وارد کردن نام «ازبک» در شناسنامه‌های خود، استخدام نکردن افراد با شناسنامۀ تاجیکی، منع انتشار نشریۀ تاجیکی، بستن مدارس تاجیکی و منحل کردن گروه‌های تاجیکی در دانشگاه‌ها بود.
[۱۵۶] یادداشت‌های مؤلف.
[۱۵۷] اکرامی، جلال، بخارا شریف بود، ج۱، ص۳۵۹-۳۶۳، و شریف می‌ماند، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
[۱۵۸] حاتمف، نماز، در بخارا بخار گردیدیم، ج۱، ص۲۶۳-۲۷۴، تاجیکان، آریایی‌ها و فلات ایران، به کوشش شکورزاده، میرزا، تهران، ۱۳۸۰ش.


۹ - بیداری تاجیک‌ها با نشریه‌ها



از آغاز سدۀ ۱۴ق/۲۰م، ورود نشریه‌هایی مانند چهره‌نما، سراج‌الاخبـار، مـلا نصـرالـدین، حبـل المتـیـن و وقت ــ که در کشورهای گوناگون انتشار می‌یافت ــ به بخارا موجب بیداری خوانندگان تاجیک شد. به پیروی از این نشریات، اهل قلم در آسیای مرکزی نیز نشریه‌هایی چون بخارای شریف، نخستین روزنامه به فارسی تاجیکی، سمرقند، صدای فرغانه و صدای ترکستان را منتشر کردند. در همین زمان، به دنبالِ تلاش‌های معارف‌پروران، نهضتِ تجددگرایان در بخارا ظهور کرد که با نام‌های «بخاراییان جوان» و «جدیدی‌ها» مشهور است. روشن‌فکران تاجیک ــ که همه مذهبی بودند ــ در قالب شعر، داستان، سفرنامه‌، خبر، مقاله و کتاب‌های درسی و علمی، افکار تجددگرایانۀ خود را در روشنگری مردم تاجیک منتشر کردند. برخی از آثار ادبی، نظیر مناظره و بیانات سیاح هند فطرت، انجمن ارواح، مرآت عبرت و گنجینۀ حکمت صدیقی عجزی، جوامع الحکایات شکوری، ارمغان دوستان وصلی، بیداری خفتگان و آگاهی ناآگاهان اکرامچه، الفبای مکتب اسلام و پدرکُش بهبودی که با‌رها چاپ و منتشر شده، در محیط اجتماعـی، فرهنگـی و سیاسـی جامعۀ آن زمان تأثیـر بسزا داشتـه است.
[۱۵۹] یادداشت‌های مؤلف.
[۱۶۰] شکوری، محمدجان، سیر ادبی عینی، صدرالدین و مرحله‌های آن، ج۱، ص۸۲، نامۀ فرهنگستان، ۱۳۷۶ش، س ۳، شم‌ ۳.


۱۰ - تقید به مذهب



در زمان حکومت شوروی، در برابر موانعی که حکومت در اشاعۀ دین و مذهب و اجرای مراسم مذهبی اعمال می‌کرد، مردم اعتقاد خود را به مذهب و مناسک مذهبی شدیدتر می‌کردند و اسلام را جوهری زندگی‌ساز می‌دانستند. به همین روی، در مراسم دفن بزرگانی چون غفورف، تورسون زاده، جلیلف و... مردم سنت دیرین مذهبی ‌غسل و تکفین را اعمال کردند. تاجیک‌ها بدون «بسم‌الله» دست به خوراک دراز نمی‌کنند، بی‌تکبیر از سرِ خوان بلند نمی‌شوند و دروغگو را دشمن‌ خدا می‌دانند.
[۱۶۱] مسلمانیان قبادیانی، رحیم، تاجیکان در تاریخ، ج۱، ص۴۳-۴۴، تهران، ۱۳۸۳ش.

تاجیکان سنت‌های دیرین فرهنگ‌ساز مانند «خانه‌بُراری»، «چارشنبه‌ آخران» (چهارشنبه سوری)، گل‌گردانی، سُمَنَک (سمنو پزان)، تبریک به یکدیگر و عیادت از هم را حفظ کرده‌اند؛ به دنبال تلاش‌های گروهی از فرهنگیان تاجیک در سال‌های دهۀ ۱۹۷۰م، بر‌پایی جشن نوروز که در زمان حکومت شوروی از میان رفته بود، پس از استقلال تاجیکستان دوباره زنده شد؛ این مراسم اکنون بجز تاجیکستان در ازبکستان، آذربایجان و قزاقستان نیز برگذار می‌شود. جهان معنوی تاجیکان، همانند آریاییان، به روی همگان باز است: هر کسی می‌تواند آسان درون آن برود، اما به‌ سختی می‌تواند از آن بیرون آید
[۱۶۲] مسلمانیان قبادیانی، رحیم، تاجیکان در تاریخ، ج۱، ص۴۵، تهران، ۱۳۸۳ش.
[۱۶۳] مسلمانیان قبادیانی، رحیم، پیشانی سال، ج۱، ص۸۷-۹۰، گزارش و گفت و گو، تهران، ۱۳۸۳ش، س ۳، شم‌ ۱۵.


۱۱ - اتفاقات پس از استقلال تاجیکستان



پس از استقلال تاجیکستان در ۱۳۷۱ش/۱۹۹۲م و کشته‌شدن شمار بسیاری از تاجیکان، با اعلام آشتی ملی از جانب دولت در ۱۹۹۷م، برخی از تاجیـکان فراری به زادگاه خود بازگشتند و به ساخت و ساز مساجد و مدارس پرداختند. در ۱۳۷۳ش/۱۹۹۴م، پول ملی در کشور تاجیکستان با نام «سامانی» چاپ و منتشر شد.
[۱۶۴] یادداشت‌های مؤلف.


۱۲ - منابع مورد مطالعه



دربارۀ قوم تاجیک افزون بر منابع یاد شده در متن مقاله، می‌توان به این کتاب‌ها و مقاله‌ها نیز مراجعه کرد:
Akiner، Sh.، Islamic Peoples of the Soviet Union، London، ‌ ۱۹۸۶؛ id، Tajikistan: The Trials of Independence، Paris، ۱۹۹۴؛ Aynī، K.،» Sukhan jon ast، jon ey joni janan «، Jumhuriat، ۲۰۰۱، vol. LVIII (۲۰۳۵۸)؛ Frye، R. N.، The Heritage of Central Asia، Princeton، ۱۹۹۸؛ Gadozoda، A.، Vorisoni Oli Somon، Kulab، ۱۹۹۹؛ Madad، H.،» Zabon dar ahdi Somoniyon va ibrati on baroyi imruz «، Somon، ۱۹۹۹، vol. LXXXIV، nos. ۱-۴؛ Sobir، B.،» Simkhorhoi devori ohaninro barnadored «،
Sadoyi mardum، ۲۰۰۱، vol. LXVI، ۲۰۰۱؛ Yusufov، Z.،» Tojikon dar farhangi… «، Bahari Ajam، ۱۹۹۹، vols. VI-VIII.
۱. Encarta… ۲. The World …

۱۳ - فهرست منابع



(۱) آقه‌باش قاجار، عبدالقادر خان، در تحقیق لفظ تاجیک، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
(۲) افشار، ایرج، مقدمه‌ای بر شناخت قوم تاجیک، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
(۳) اکرامی، جلال، بخارا شریف بود، و شریف می‌ماند، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
(۴) اوستا، به کوشش جلیل دوستخواه، تهران، ۱۳۷۰ش.
(۵) بارتولد، ولادیمیر، تاجیکان، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
(۶) بارتولد، ولادیمیر، دربارۀ فرهنگ آریایی‌های آسیای مرکزی، تاجیکان، آریایی‌ها و فلات ایران، به‌ کوشش شکورزاده، میرزا، تهران، ۱۳۸۰ش.
(۷) تبریزی، محمدحسین بن خلف، برهان قاطع، به کوشش محمدمعین، تهران، ۱۳۳۰ش.
(۸) بطلمیوس، جغرافیا، چ تصویری، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۹) بندهش، به کوشش بهار، مهرداد، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۱۰) بهار، مهرداد، پژوهشی در اساطیر ایران، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۱۱) بهرامی، احسان، فرهنگ واژه‌های اوستایی، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۱۲) پاشینو، سفرنامۀ ترکستان، ماوراء‌النهر، ترجمۀ مادروس داودخانف، به کوشش جمشید کیان‌فر، تهران، ۱۳۷۲ش.
(۱۳) پیرنیا، حسن، ایران باستان، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۱۴) تاجیکان در مسیر تاریخ، به کوشش شکورزاده، میرزا، تهران، ۱۳۷۳ش.
(۱۵) تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، ۱۳۷۶ش.
(۱۶) توحدی، کلیم‌الله، حرکت تاریخی کرد به خراسان، مشهد، ۱۳۵۹ش.
(۱۷) تورسان‌زاده، اکبر، «زبان، پیوند اصل‌ها و نسل‌ها»، نامۀ پارسی، تهران، ۱۳۷۵ش، س۱، شم‌ ۱.
(۱۸) جاوید، عبدالحمید، سخنی چند دربارۀ تاجیک‌ها، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌ ‌).
(۱۹) حاتمف، نماز، در بخارا بخار گردیدیم، تاجیکان، آریایی‌ها و فلات ایران، به کوشش شکورزاده، میرزا، تهران، ۱۳۸۰ش.
(۲۰) داعی‌الاسلام، محمدعلی، فرهنگ نظام، حیدرآباد دکن، ۱۳۴۸- ۱۳۵۸ق.
(۲۱) دایرة‌المعارف فارسی.
(۲۲) دبیرسیاقی، محمد، تات و تاجیک و تازیک، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
(۲۳) دهلوی، امیرخسرو، قران السعدین، اسلام آباد، ۱۳۵۵ش.
(۲۴) دیوانه‌قل، علی، تاجیک، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
(۲۵) ذهنی، تورقـل، کلمۀ تاجیک در آثار‌ گذشتگان، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
(۲۶) رابینو، ه‌ ل، مازندران و استراباد، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، ۱۳۳۶ش.
(۲۷) رامپوری، محمد، غیاث‌اللغات، به کوشش منصور ثروت، تهران، ۱۳۷۵ش.
(۲۸) رضا، عنایت‌الله، نقش ایران در جادۀ ابریشم تا پایان عهد ساسانی، ایران شناخت، تهران، ۱۳۷۶ش، شم‌ ۵.
(۲۹) سجادیه، محمدعلی، بازهم تات و تاجیک، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
(۳۰) سعدی، دیوان، به کوشش مظاهر مصفا، تهران، ۱۳۴۰ش.
(۳۱) سعدی‌زادۀ سمرقندی، سعید، از تاریخ سیاسی تاجیکان افغانستان، تاجیکان، آریایی‌ها و فلات ایران، به کوشش شکورزاده، میرزا، تهران، ۱۳۸۰ش.
(۳۲) سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۳۳) سوندرمان، ورنر، یک گواهی کهن دربارۀ نام تاجیکان، ترجمۀ فریدون مجلسی، هستی (فصلنامه)، زمستان ۱۳۷۹ش.
(۳۴) سیدی، مهدی، تاجیک‌ها و تاجیکستان تا حملۀ مغول، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
(۳۵) سیدی، مهدی، نیمی ز ترکستان، نیمی ‌ز فرغانه، مشهد، ۱۳۷۱ش.
(۳۶) شکورزاده، میرزا، مقدمه بر (بیشتری در سوی تاجیکان می‌بودۀ) کسروی، احمد، تاجیکان، آریایی‌ها و فلات ایران، تهران، ۱۳۸۰ش.
(۳۷) شکورف، رستم، تاجیکان در خرابه زاد بزرگی، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌ ‌).
(۳۸) شکوری، محمدجان، پاره‌ای از تاریخ تقسیمی که بازور تبر صورت گرفته، همان.
(۳۹) شکوری، محمدجان، سیر ادبی عینی، صدرالدین و مرحله‌های آن، نامۀ فرهنگستان، ۱۳۷۶ش، س ۳، شم‌ ۳.
(۴۰) شکوری، محمدجان، گهواره‌های تاریخی و فرهنگی تاجیک، کیهان فرهنگی، تهران، ۱۳۷۲ش، س ۱۰، شم‌ ۸.
(۴۱) صدیقی، ‌جلال‌الدین، تاجیکان، تاجیـکان در مسیر تاریخ (هم‌).
(۴۲) عمرزاده، محسن، سرحد تاجیک زبان تاجیک است، (هم‌).
(۴۳) عینی، صدرالدین، معنی کلمۀ تاجیک، (هم‌).
(۴۴) غفورف، باباجان، تاجیکان، به کوشش احرار مختارف، تهران، ۱۳۷۷ش.
(۴۵) فرای، ریچارد، عصر زرین فرهنگ ایران، ترجمۀ مسعود رجب نیا، تهران، ۱۳۵۸ش.
(۴۶) فردوسی، شاهنامه، به کوشش برتلس و دیگران، مسکو، ۱۹۶۸م.
(۴۷) قریب، ‌بدرالزمان، سغدی‌ها و جادۀ ابریشم، ایران شناخت، تهران، ۱۳۷۶ش، شم‌ ۵.
(۴۸) کارلس، هیو، تاجیک‌های‌درۀ پنجشیر جبال هندوکش، ترجمۀ حسن مسعودی، مجلۀمردم‌شناسی، تهران، ۱۳۵۵ش، س۱، شم‌ ۴-۵.
(۴۹) کاشغری، محمود، دیوان لغات الترک، ترجمۀ دبیرسیاقی، محمد، تهران، ۱۳۷۵ش.
(۵۰) کسروی، احمد، آذری یا زبان باستان آذربایگان، زبان فارسی در آذربایجان، به کوشش افشار، ایرج، تهران، ۱۳۶۸ش، ج ۱.
(۵۱) کیهان، مسعود، جغرافیای مفصل ایران، تهران، ۱۳۱۱ش.
(۵۲) لغت‌نامۀ دهخدا.
(۵۳) متون پهلوی، به کوشش جاماسپ آسانا، تهران، ۱۳۵۰ش.
(۵۴) متین دوست، احمد، زبانهای کنونی ایرانی در تاجیکستان، نامۀ پارسی، تابستان ۱۳۷۹‌ش، س۵، شم‌ ۲.
(۵۵) محیط طباطبایی، محمد، دربارۀ لفظ تاجیک و تات، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
(۵۶) محیی‌الدینف، عبدالقادر، «مردم شهر و اطراف بخارا تاجیک‌اند؟یا ازبک؟»، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
(۵۷) مسلمانیان قبادیانی، رحیم، پیشانی سال، گزارش و گفت و گو، تهران، ۱۳۸۳ش، س ۳، شم‌ ۱۵.
(۵۸) مسلمانیان قبادیانی، رحیم، تاجیکان در تاریخ، تهران، ۱۳۸۳ش.
(۵۹) معین، محمد، تعلیقات بر برهان قاطع (هم‌).
(۶۰) میراحمدی، مریم، قوم تاجیک و فرهنگ تاجیکی در آسیای مرکزی، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
(۶۱) مینوی، مجتبی، ترک و تازیک در عصر بیهقی، تاجیکان، آریایی‌ها و فلات ایران، به کوشش شکورزاده، میرزا، تهران، ۱۳۸۰ش.
(۶۲) نسیم، محمد، روابط تاریخی و فرهنگی عرب‌های افغانستان با عرب‌های ماوراء‌النهر، ایران شناخت، تهران، ۱۳۷۸ش، شم‌ ۱۲.
(۶۳) نظرف، حق نظر، مقام تاجیکان در تاریخ افغانستان، دوشنبه، ۱۹۹۹م.
(۶۴) نفیسی، سعید، تاریخ ملت تاجیک، پیام نوین، شم‌ ۱۱، ۱۲.
(۶۵) نفیسی، علی‌اکبر، فرهنگ، تهران، ۱۳۴۸ش.
(۶۶) نوبهار، عبدالغیاث، تاجیکان افغانستان، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
(۶۷) هرودت، تواریخ، ترجمۀ ع وحید مازندرانی، تهران، ۱۳۶۸ش.
(۶۸) همام، تاجیک‌ها، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
(۶۹) یعقوب‌شاه، یوسف‌شاه، تاریخ شکل‌گیری تمدن تاجیکان، به کوشش اردمهر و شکورزاده، میرزا، ایران شناخت، تهران، ۱۳۷۶ش، شم‌ ۶، ۷.
(۷۰) یادداشتهای مؤلف.
(۷۱) Boboev، Q I S، Taºrikhi khalqi tojik (Dasturi taªlim)، Dushanbe، ۱۹۹۸.
(۷۲) Bobokhonov، M، Taºkhi tojikoni jahon، Dushanbe، ۲۰۰۲.
(۷۳) Dupree، L،» Tajik «، Muslim Peoples، ed R V Weekes، Westport، ۱۹۸۴.
(۷۴) Field، H، Contributions to the Anthropology of Iran، Chicago، ۱۹۳۹.
(۷۵) Kuznetsov، B I، DrevniĮ Iran i Tibet، Saint Peterzburg، ۱۹۹۸.
(۷۶) Masov، R، Taºkhi Tojikon bo Mūhri (komilan sirrī)، Dushanbe، ۱۹۹۶.
(۷۷) Ne’matov، N، Davlati Somoniēn tojikon dar asrhai ۹ va lo، Dushanbe، ۱۹۸۹.
(۷۸) Sebeos، Storia، Verona، ۱۹۹۹.
(۷۹) Sharifov، H، Tojikoni burunmarzī، Khujand، ۱۹۹۹.
(۸۰) Shoeberlein-Engel، J،» Perspektivy stanovleniya… Uzbekov «، Vostok، Moscow، ۱۹۹۷، volIII.
(۸۱) Tadzhikskaya sovetskaya ēntsiklopediya، Dushanbe، ۱۹۸۰؛

۱۴ - پانویس


 
۱. تاجیکان در مسیر تاریخ، ص۷۳، بارتولد، ولادیمیر، تاجیکان، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۲. عمرزاده، محسن، سرحد تاجیک زبان تاجیک است، ج۱، ص۲۶۲، (هم‌).
۳. عمرزاده، محسن، سرحد تاجیک زبان تاجیک است، ج۱، ص۲۶۸، (هم‌).
۴. افشار، ایرج، مقدمه‌ای بر شناخت قوم تاجیک، ج۱، ص۸۲-۸۴، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۵. دیوانه‌قل، علی، تاجیک، ج۱، ص۱۸۹، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۶. میراحمدی، مریم، قوم تاجیک و فرهنگ تاجیکی در آسیای مرکزی، ج۱، ص۲۳۸، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۷. سیدی، مهدی، تاجیک‌ها و تاجیکستان تا حملۀ مغول، ج۱، ص۳۰۵، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۸. همام، تاجیک‌ها، ج۱، ص۸۹-۹۰، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۹. سجادیه، محمدعلی، بازهم تات و تاجیک، ج۱، ص۱۸۱، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۱۰. داعی‌الاسلام، محمدعلی، ذیل «تاجیک»، فرهنگ نظام، حیدرآباد دکن، ۱۳۴۸- ۱۳۵۸ق.
۱۱. ذهنی، تورقـل، کلمۀ تاجیک در آثار‌ گذشتگان، ج۱، ص۲۱۶، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۱۲. صدیقی، ‌جلال‌الدین، تاجیکان، ج۱، ص۲۲۹، تاجیـکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۱۳. عینی، صدرالدین، معنی کلمۀ تاجیک، ج۱، ص۴۱-۴۲، (هم‌).
۱۴. یعقوب‌شاه، یوسف‌شاه، تاریخ شکل‌گیری تمدن تاجیکان، ج۱، ص۲۱۲-۲۱۳، به کوشش اردمهر و شکورزاده، میرزا، ایران شناخت، تهران، ۱۳۷۶ش، شم‌ ۶، ۷.
۱۵. سجادیه، محمدعلی، بازهم تات و تاجیک، ج۱، ص۱۷۷، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۱۶. یعقوب‌شاه، یوسف‌شاه، تاریخ شکل‌گیری تمدن تاجیکان، ج۱، ص۲۱۸-۲۲۰، به کوشش اردمهر و شکورزاده، میرزا، ایران شناخت، تهران، ۱۳۷۶ش، شم‌ ۶، ۷.
۱۷. متون پهلوی، به کوشش جاماسپ آسانا، ج۱، ص۱۶۰-۱۶۱، تهران، ۱۳۵۰ش.
۱۸. بهار، مهرداد، پژوهشی در اساطیر ایران، ج۱، ص۱۶۱، تهران، ۱۳۶۲ش.
۱۹. بندهش، به کوشش بهار، مهرداد، ج۱، ص۳۱، تهران، ۱۳۶۹ش.
۲۰. Sebeos، Storia، Verona، ۱۹۹۹.
۲۱. مسلمانیان قبادیانی، رحیم، تاجیکان در تاریخ، ج۱، ص۱۳، تهران، ۱۳۸۳ش.
۲۲. تاجیکان در مسیر تاریخ، ص۵۴، بارتولد، ولادیمیر، تاجیکان، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۲۳. «زبان، پیوند اصل‌ها و نسل‌ها»، نامۀ پارسی، تهران، ۱۳۷۵ش، س۱، شم‌ ۱.
۲۴. تبریزی، محمدحسین بن خلف، برهان قاطع، به کوشش محمدمعین، تهران، ۱۳۳۰ش.
۲۵. نفیسی، علی‌اکبر، فرهنگ، ذیل تاجیک، تهران، ۱۳۴۸ش.
۲۶. رامپوری، محمد، غیاث‌اللغات، ج۱، ص۱۸۳، به کوشش منصور ثروت، تهران، ۱۳۷۵ش.
۲۷. دایرة‌المعارف فارسی، ج۱، ص۵۹۱.
۲۸. میراحمدی، مریم، قوم تاجیک و فرهنگ تاجیکی در آسیای مرکزی، ج۱، ص۲۳۷، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۲۹. آقه‌باش قاجار، عبدالقادر خان، در تحقیق لفظ تاجیک، ج۱، ص۲۷۱-۲۷۲، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۳۰. بارتولد، ولادیمیر، تاجیکان، ص۶۱، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۳۱. محیی‌الدینف، عبدالقادر، «مردم شهر و اطراف بخارا تاجیک‌اند؟یا ازبک؟»، ج۱، ص۳۷۵، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۳۲. اکرامی، جلال، بخارا شریف بود، ج۱، ص۳۶۲، و شریف می‌ماند، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۳۳. افشار، ایرج، مقدمه‌ای بر شناخت قوم تاجیک، ج۱، ص۸۱، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۳۴. محیط طباطبایی، محمد، دربارۀ لفظ تاجیک و تات، ج۱، ص۱۰۸، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۳۵. دبیرسیاقی، محمد، تات و تاجیک و تازیک، ج۱، ص۱۱۸، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۳۶. بارتولد، ولادیمیر، تاجیکان، ص۵۹، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۳۷. کارلس، هیو، تاجیک‌های‌درۀ پنجشیر جبال هندوکش، ج۱، ص۱۵۵، ترجمۀ حسن مسعودی، مجلۀمردم‌شناسی، تهران، ۱۳۵۵ش، س۱، شم‌ ۴-۵.
۳۸. نفیسی، سعید، تاریخ ملت تاجیک، ج۱، ص۱۳۶، پیام نوین، شم‌ ۱۱، ۱۲.
۳۹. Field، H، ج۱، ص۱۳۴، Contributions to the Anthropology of Iran، Chicago، ۱۹۳۹.
۴۰. فرای، ریچارد، عصر زرین فرهنگ ایران، ج۱، ص۱۱۳، ترجمۀ مسعود رجب نیا، تهران، ۱۳۵۸ش.
۴۱. سوندرمان، ورنر، یک گواهی کهن دربارۀ نام تاجیکان، ج۱، ص۵۶، ترجمۀ فریدون مجلسی، هستی (فصلنامه)، زمستان ۱۳۷۹ش.
۴۲. سوندرمان، ورنر، یک گواهی کهن دربارۀ نام تاجیکان، ج۱، ص۵۷، ترجمۀ فریدون مجلسی، هستی (فصلنامه)، زمستان ۱۳۷۹ش.
۴۳. مسلمانیان قبادیانی، رحیم، تاجیکان در تاریخ، ج۱، ص‌۱۷، تهران، ۱۳۸۳ش.
۴۴. سجادیه، محمدعلی، بازهم تات و تاجیک، ج۱، ص۱۷۹، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۴۵. Kuznetsov، B I، ج۱، ص۴۵، DrevniĮ Iran i Tibet، Saint Peterzburg، ۱۹۹۸.
۴۶. Ne’matov، N، ج۱، ص۲۴۱-۲۴۲، Davlati Somoniēn tojikon dar asrhai ۹ va lo، Dushanbe، ۱۹۸۹.
۴۷. مسلمانیان قبادیانی، رحیم، تاجیکان در تاریخ، ج۱، ص۱۸، تهران، ۱۳۸۳ش.
۴۸. تورسان‌زاده، اکبر، زبان، پیوند اصل‌ها و نسل‌ها، ج۱، ص۶۰، نامۀ پارسی، تهران، ۱۳۷۵ش، س۱، شم‌ ۱.
۴۹. جاوید، عبدالحمید، سخنی چند دربارۀ تاجیک‌ها، ج۱، ص۲۰۲، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌ ‌).
۵۰. محیط طباطبایی، محمد، دربارۀ لفظ تاجیک و تات، ج۱، ص۱۰۴، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۵۱. محیط طباطبایی، محمد، دربارۀ لفظ تاجیک و تات، ج۱، ص۱۰۸، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۵۲. محیط طباطبایی، محمد، دربارۀ لفظ تاجیک و تات، ج۱، ص۱۱۳، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۵۳. یعقوب‌شاه، یوسف‌شاه، تاریخ شکل‌گیری تمدن تاجیکان، ج۱، ص۲۴۲، به کوشش اردمهر و شکورزاده، میرزا، ایران شناخت، تهران، ۱۳۷۶ش، شم‌ ۶، ۷.
۵۴. کاشغری، محمود، دیوان لغات الترک، ج۱، ص۴۶۶، ترجمۀ دبیرسیاقی، محمد، تهران، ۱۳۷۵ش.
۵۵. دبیرسیاقی، محمد، تات و تاجیک و تازیک، ج۱، ص۱۵۲، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۵۶. داعی‌الاسلام، محمدعلی، ذیل تاجیک، فرهنگ نظام، حیدرآباد دکن، ۱۳۴۸- ۱۳۵۸ق.
۵۷. یعقوب‌شاه، یوسف‌شاه، تاریخ شکل‌گیری تمدن تاجیکان، ج۱، ص۲۳۵-۲۳۶، به کوشش اردمهر و شکورزاده، میرزا، ایران شناخت، تهران، ۱۳۷۶ش، شم‌ ۶، ۷.
۵۸. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۴، ص۴۴۰، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
۵۹. نسیم، محمد، روابط تاریخی و فرهنگی عرب‌های افغانستان با عرب‌های ماوراء‌النهر، ج۱، ص۱۶۹، ایران شناخت، تهران، ۱۳۷۸ش، شم‌ ۱۲.
۶۰. یادداشت‌های مؤلف.
۶۱. کسروی، احمد، آذری یا زبان باستان آذربایگان، ج۱، ص۳۹-۴۱، زبان فارسی در آذربایجان، به کوشش افشار، ایرج، تهران، ۱۳۶۸ش، ج ۱.
۶۲. شکورزاده، میرزا، مقدمه بر (بیشتری در سوی تاجیکان می‌بودۀ) کسروی، احمد، ج۱، ص۱۵۹، تاجیکان، آریایی‌ها و فلات ایران، تهران، ۱۳۸۰ش.
۶۳. مینوی، مجتبی، ترک و تازیک در عصر بیهقی، ج۱، ص۱۵۸، تاجیکان، آریایی‌ها و فلات ایران، به کوشش شکورزاده، میرزا، تهران، ۱۳۸۰ش.
۶۴. دبیرسیاقی، محمد، تات و تاجیک و تازیک، ج۱، ص۱۱۸، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۶۵. Ne’matov، N، Davlati Somoniēn tojikon dar asrhai ۹ va lo، Dushanbe، ۱۹۸۹.
۶۶. مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج۱۴، ص۵۶۸۳، تاجیکستان.    
۶۷. میراحمدی، مریم، قوم تاجیک و فرهنگ تاجیکی در آسیای مرکزی، ج۱، ص۲۴۱-۲۴۲، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۶۸. غفورف، باباجان، تاجیکان، ج۱، ص۳۰-۳۱، به کوشش احرار مختارف، تهران، ۱۳۷۷ش.
۶۹. غفورف، باباجان، تاجیکان، ج۱، ص۵۷۲، به کوشش احرار مختارف، تهران، ۱۳۷۷ش.
۷۰. بطلمیوس، جغرافیا، ج۱، ص۲۰۷، چ تصویری، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
۷۱. جاوید، عبدالحمید، سخنی چند دربارۀ تاجیک‌ها، ج۱، ص۱۹۳-۱۹۴، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌ ‌).
۷۲. سوندرمان، ورنر، یک گواهی کهن دربارۀ نام تاجیکان، ج۱، ص۴۸- ۴۹، ترجمۀ فریدون مجلسی، هستی (فصلنامه)، زمستان ۱۳۷۹ش.
۷۳. سوندرمان، ورنر، یک گواهی کهن دربارۀ نام تاجیکان، ج۱، ص۵۷، ترجمۀ فریدون مجلسی، هستی (فصلنامه)، زمستان ۱۳۷۹ش.
۷۴. بارتولد، ولادیمیر، تاجیکان، ص۶۲-۶۵، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۷۵. مسلمانیان قبادیانی، رحیم، تاجیکان در تاریخ، ج۱، ص۳۲، تهران، ۱۳۸۳ش.
۷۶. میراحمدی، مریم، قوم تاجیک و فرهنگ تاجیکی در آسیای مرکزی، ج۱، ص۵۹، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۷۷. همام، تاجیک‌ها، ج۱، ص۹۱، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۷۸. جاوید، عبدالحمید، سخنی چند دربارۀ تاجیک‌ها، ج۱، ص۲۰۴، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌ ‌).
۷۹. Masov، R، ج۱، ص۱۳۸، Taºkhi Tojikon bo Mūhri (komilan sirrī)، Dushanbe، ۱۹۹۶.
۸۰. Masov، R، ج۱، ص۱۳۸، Taºkhi Tojikon bo Mūhri (komilan sirrī)، Dushanbe، ۱۹۹۶.
۸۱. هرودت، تواریخ، ج۱، ص۲۲۳، ترجمۀ ع وحید مازندرانی، تهران، ۱۳۶۸ش.
۸۲. هرودت، تواریخ، ج۱، ص۳۷۶، ترجمۀ ع وحید مازندرانی، تهران، ۱۳۶۸ش.
۸۳. پیرنیا، حسن، ایران باستان، ج۱، ص۷۳۳، تهران، ۱۳۶۹ش.
۸۴. لغت‌نامۀ دهخدا، ذیل دادی‌کس.
۸۵. دهلوی، امیرخسرو، قران السعدین، ج۱، ص۶۲، اسلام آباد، ۱۳۵۵ش.
۸۶. یعقوب‌شاه، یوسف‌شاه، تاریخ شکل‌گیری تمدن تاجیکان، ج۱، ص۲۳۰، به کوشش اردمهر و شکورزاده، میرزا، ایران شناخت، تهران، ۱۳۷۶ش، شم‌ ۶، ۷.
۸۷. Tadzhikskaya sovetskaya ēntsiklopediya، Dushanbe، ج۲، ص۲۳، ۱۹۸۰.
۸۸. مسلمانیان قبادیانی، رحیم، تاجیکان در تاریخ، ج۱، ص۱۶، تهران، ۱۳۸۳ش.
۸۹. بهرامی، احسان، فرهنگ واژه‌های اوستایی، ج۲، ص۷۱۲، تهران، ۱۳۶۹ش.
۹۰. بهرامی، احسان، فرهنگ واژه‌های اوستایی، ج۲، ص۷۱۹، تهران، ۱۳۶۹ش.
۹۱. بهرامی، احسان، فرهنگ واژه‌های اوستایی، ج۲، ص۷۲۰، تهران، ۱۳۶۹ش.
۹۲. بهرامی، احسان، فرهنگ واژه‌های اوستایی، ج۲، ص۷۲۴، تهران، ۱۳۶۹ش.
۹۳. سجادیه، محمدعلی، بازهم تات و تاجیک، ج۱، ص۱۷۸، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۹۴. اوستا، به کوشش جلیل دوستخواه، ج۱، ص۶۵۹، تهران، ۱۳۷۰ش.
۹۵. سجادیه، محمدعلی، بازهم تات و تاجیک، ج۱، ص۱۷۷، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۹۶. تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ج۱، ص۳۵، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، ۱۳۷۶ش.
۹۷. یعقوب‌شاه، یوسف‌شاه، تاریخ شکل‌گیری تمدن تاجیکان، ج۱، ص۲۱۷، به کوشش اردمهر و شکورزاده، میرزا، ایران شناخت، تهران، ۱۳۷۶ش، شم‌ ۶، ۷.
۹۸. معین، محمد، تعلیقات بر برهان قاطع (هم‌)، ج۱، ص۵۳۰- ۵۳۱.
۹۹. مسلمانیان قبادیانی، رحیم، تاجیکان در تاریخ، ج۱، ص۲۹، تهران، ۱۳۸۳ش.
۱۰۰. Boboev، Q I S، ج۱، ص۴۹، Taºrikhi khalqi tojik (Dasturi taªlim)، Dushanbe، ۱۹۹۸.
۱۰۱. جاوید، عبدالحمید، سخنی چند دربارۀ تاجیک‌ها، ج۱، ص۱۹۷، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌ ‌).
۱۰۲. Ne’matov، N، ج۱، ص۴۴، Davlati Somoniēn tojikon dar asrhai ۹ va lo، Dushanbe، ۱۹۸۹.
۱۰۳. غفورف، باباجان، تاجیکان، ج۱، ص۵۷۲، به کوشش احرار مختارف، تهران، ۱۳۷۷ش.
۱۰۴. رضا، عنایت‌الله، نقش ایران در جادۀ ابریشم تا پایان عهد ساسانی، ج۱، ص۲۰۱، ایران شناخت، تهران، ۱۳۷۶ش، شم‌ ۵.
۱۰۵. قریب، ‌بدرالزمان، سغدی‌ها و جادۀ ابریشم، ج۱، ص۲۴۷، ایران شناخت، تهران، ۱۳۷۶ش، شم‌ ۵.
۱۰۶. بارتولد، ولادیمیر، دربارۀ فرهنگ آریایی‌های آسیای مرکزی، ج۱، ص۱۷، تاجیکان، آریایی‌ها و فلات ایران، به‌ کوشش شکورزاده، میرزا، تهران، ۱۳۸۰ش.
۱۰۷. مسلمانیان قبادیانی، رحیم، تاجیکان در تاریخ، ج۱، ص۳۵-۴۲، تهران، ۱۳۸۳ش.
۱۰۸. سعدی‌زادۀ سمرقندی، سعید، از تاریخ سیاسی تاجیکان افغانستان، ج۱، ص۲۸۸، تاجیکان، آریایی‌ها و فلات ایران، به کوشش شکورزاده، میرزا، تهران، ۱۳۸۰ش.
۱۰۹. سعدی‌زادۀ سمرقندی، سعید، از تاریخ سیاسی تاجیکان افغانستان، ج۱، ص۳۳۲-۳۳۳، تاجیکان، آریایی‌ها و فلات ایران، به کوشش شکورزاده، میرزا، تهران، ۱۳۸۰ش.
۱۱۰. کارلس، هیو، تاجیک‌های‌درۀ پنجشیر جبال هندوکش، ج۱، ص۱۵۶، ترجمۀ حسن مسعودی، مجلۀمردم‌شناسی، تهران، ۱۳۵۵ش، س۱، شم‌ ۴-۵.
۱۱۱. مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج۹، ص۳۷۵۳، افغانستان.    
۱۱۲. رابینو، ه‌ ل، مازندران و استراباد، ج۱، ص۱۱۰، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، ۱۳۳۶ش.
۱۱۳. افشار، ایرج، مقدمه‌ای بر شناخت قوم تاجیک، ج۱، ص۸۲- ۸۳، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۱۱۴. Field، H، ج۱، ص۱۴۱، Contributions to the Anthropology of Iran، Chicago، ۱۹۳۹.
۱۱۵. Sharifov، H، ج۱، ص۱۳، Tojikoni burunmarzī، Khujand، ۱۹۹۹.
۱۱۶. نظرف، حق نظر، مقام تاجیکان در تاریخ افغانستان، ج۱، ص۶-۷، دوشنبه، ۱۹۹۹م.
۱۱۷. Dupree، L، ج۲، ص۷۳۹،» Tajik «، Muslim Peoples، ed R V Weekes، Westport، ۱۹۸۴.
۱۱۸. سیدی، مهدی، نیمی ز ترکستان، ج۱، ص۱۹۵، نیمی ‌ز فرغانه، مشهد، ۱۳۷۱ش.
۱۱۹. بارتولد، ولادیمیر، تاجیکان، ص۷۵، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۱۲۰. شکوری، محمدجان، پاره‌ای از تاریخ تقسیمی که بازور تبر صورت گرفته، ج۱، ص۳۸۱، همان.
۱۲۱. Masov، R، ج۱، ص۸۵، Taºkhi Tojikon bo Mūhri (komilan sirrī)، Dushanbe، ۱۹۹۶.
۱۲۲. Bobokhonov، M، ج۱، ص۲۵۲، Taºkhi tojikoni jahon، Dushanbe، ۲۰۰۲.
۱۲۳. محیی‌الدینف، عبدالقادر، «مردم شهر و اطراف بخارا تاجیک‌اند؟یا ازبک؟»، ج۱، ص۳۷۲-۳۷۳، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۱۲۴. شکوری، محمدجان، گهواره‌های تاریخی و فرهنگی تاجیک، ج۱، ص۳۳، کیهان فرهنگی، تهران، ۱۳۷۲ش، س ۱۰، شم‌ ۸.
۱۲۵. Shoeberlein،Engel، J، ج۱، ص۶۰،» Perspektivy stanovleniya… Uzbekov «، Vostok، Moscow، ۱۹۹۷، volIII.
۱۲۶. شکوری، محمدجان، گهواره‌های تاریخی و فرهنگی تاجیک، ج۱، ص۳۳، کیهان فرهنگی، تهران، ۱۳۷۲ش، س ۱۰، شم‌ ۸.
۱۲۷. Sharifov، H، ج۱، ص۴۸۵-۴۸۶، Tojikoni burunmarzī، Khujand، ۱۹۹۹.
۱۲۸. یادداشت‌های مؤلف.
۱۲۹. همام، تاجیک‌ها، ج۱، ص۹۴-۹۵، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۱۳۰. محیی‌الدینف، عبدالقادر، «مردم شهر و اطراف بخارا تاجیک‌اند؟یا ازبک؟»، ج۱، ص۳۷۵، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۱۳۱. Sharifov، H، ج۱، ص۱۷۵، Tojikoni burunmarzī، Khujand، ۱۹۹۹.
۱۳۲. سعدی، دیوان، ج۱، ص۴۳۲، به کوشش مظاهر مصفا، تهران، ۱۳۴۰ش.
۱۳۳. Masov، R، ج۱، ص۱۲۵، Taºkhi Tojikon bo Mūhri (komilan sirrī)، Dushanbe، ۱۹۹۶.
۱۳۴. سیدی، مهدی، نیمی ز ترکستان، ج۱، ص۱۹۴، نیمی ‌ز فرغانه، مشهد، ۱۳۷۱ش.
۱۳۵. کیهان، مسعود، جغرافیای مفصل ایران، ج۱، ص۴۶، تهران، ۱۳۱۱ش.
۱۳۶. نوبهار، عبدالغیاث، تاجیکان افغانستان، ج۱، ص۲۱۷-۲۲۳، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۱۳۷. پاشینو، سفرنامۀ ترکستان، ج۱، ص۲۹۳، ماوراء‌النهر، ترجمۀ مادروس داودخانف، به کوشش جمشید کیان‌فر، تهران، ۱۳۷۲ش.
۱۳۸. توحدی، کلیم‌الله، حرکت تاریخی کرد به خراسان، ج۱، ص۱۹، مشهد، ۱۳۵۹ش.
۱۳۹. نظرف، حق نظر، مقام تاجیکان در تاریخ افغانستان، ج۱، ص۹، دوشنبه، ۱۹۹۹م.
۱۴۰. نوبهار، عبدالغیاث، تاجیکان افغانستان، ج۱، ص۲۱۸-۲۲۳، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۱۴۱. Masov، R، ج۱، ص۱۲۵، Taºkhi Tojikon bo Mūhri (komilan sirrī)، Dushanbe، ۱۹۹۶.
۱۴۲. صدیقی، ‌جلال‌الدین، تاجیکان، ج۱، ص۲۳۵، تاجیـکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۱۴۳. نظرف، حق نظر، مقام تاجیکان در تاریخ افغانستان، ج۱، ص۲۳، دوشنبه، ۱۹۹۹م.
۱۴۴. بارتولد، ولادیمیر، تاجیکان، ص۵۷، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۱۴۵. میراحمدی، مریم، قوم تاجیک و فرهنگ تاجیکی در آسیای مرکزی، ج۱، ص۲۴۲، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۱۴۶. همام، تاجیک‌ها، ج۱، ص۹۳-۹۴، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۱۴۷. فردوسی، شاهنامه، ج۵، ص۱۴۹، به کوشش برتلس و دیگران، مسکو، ۱۹۶۸م.
۱۴۸. فردوسی، شاهنامه، ج۵، ص۲۴۵، به کوشش برتلس و دیگران، مسکو، ۱۹۶۸م.
۱۴۹. فردوسی، شاهنامه، ج۷، ص۳۹۵، به کوشش برتلس و دیگران، مسکو، ۱۹۶۸م.
۱۵۰. یادداشت‌های مؤلف.
۱۵۱. شکوری، محمدجان، پاره‌ای از تاریخ تقسیمی که بازور تبر صورت گرفته، ج۱، ص۳۸۰، همان.
۱۵۲. شکورف، رستم، تاجیکان در خرابه زاد بزرگی، ج۱، ص۴۱۹-۴۲۰، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌ ‌).
۱۵۳. شکوری، محمدجان، پاره‌ای از تاریخ تقسیمی که بازور تبر صورت گرفته، ج۱، ص۳۸۲، همان.
۱۵۴. شکورف، رستم، تاجیکان در خرابه زاد بزرگی، ج۱، ص۴۱۵-۴۱۷، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌ ‌).
۱۵۵. متین دوست، احمد، زبان‌های کنونی ایرانی در تاجیکستان، ج۱، ص۶۳، نامۀ پارسی، تابستان ۱۳۷۹‌ش، س۵، شم‌ ۲.
۱۵۶. یادداشت‌های مؤلف.
۱۵۷. اکرامی، جلال، بخارا شریف بود، ج۱، ص۳۵۹-۳۶۳، و شریف می‌ماند، تاجیکان در مسیر تاریخ (هم‌).
۱۵۸. حاتمف، نماز، در بخارا بخار گردیدیم، ج۱، ص۲۶۳-۲۷۴، تاجیکان، آریایی‌ها و فلات ایران، به کوشش شکورزاده، میرزا، تهران، ۱۳۸۰ش.
۱۵۹. یادداشت‌های مؤلف.
۱۶۰. شکوری، محمدجان، سیر ادبی عینی، صدرالدین و مرحله‌های آن، ج۱، ص۸۲، نامۀ فرهنگستان، ۱۳۷۶ش، س ۳، شم‌ ۳.
۱۶۱. مسلمانیان قبادیانی، رحیم، تاجیکان در تاریخ، ج۱، ص۴۳-۴۴، تهران، ۱۳۸۳ش.
۱۶۲. مسلمانیان قبادیانی، رحیم، تاجیکان در تاریخ، ج۱، ص۴۵، تهران، ۱۳۸۳ش.
۱۶۳. مسلمانیان قبادیانی، رحیم، پیشانی سال، ج۱، ص۸۷-۹۰، گزارش و گفت و گو، تهران، ۱۳۸۳ش، س ۳، شم‌ ۱۵.
۱۶۴. یادداشت‌های مؤلف.


۱۵ - منبع



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تاجیک»، شماره۵۶۸۲.    

رده‌های این صفحه : مقالات دانشنامه بزرگ اسلامی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.